پیش درآمد: آیا نوح یک پدر نبود؟ آیا پسرش را دوست نمی داشت؟ آیا نوح سال ها به تربیت مردم نپرداخت؟ پسرش چگونه شد که راه پدر را نرفت؟ پس آنگاه رانده شد.
پدر پسر را بارها به عتاب و خطاب نکشانده بود؟ نگفته بود که این زندگی زالو صفتی را رها کن و راه از چاه پیدا کن. حکایت زالو و نوح بر سرزبان هاست.
زالو در اینجا نماد زندگی دور از عقل قدسی است و آن پدر که به پسر گفت زندگی زالو صفتی را رها کن از روی مهر گفت، از روی درد گفت، از روی عقل گفت عقل قدسی و اما بعد....
عقل قدسی از یاد رفته و عقل خود بنیاد بشری جای آن را گرفته است، پسر جای پدر را گرفته و بر قله قاف تکیه زده.
آنکه خوب می نویسد، آنکه خوب می نوازد، آنکه خوب می سازد اما حاصل کارش نمی تواند دست کسی را بگیرد و از تپه ماهورهای عقل بالا ببرد کار مُهملی انجام داده است چرا که عقل خود بنیاد ریشه در جنود شیطان دارد و اینها گمان می کنند که تخیل باید آن قدر آزاد باشد که به هر جا بخواهد سر بکشد و به هر چه بیاندیشد تا خلاقیت بروز کند.
علامه حکیم آیت الله جوادی آملی می فرمایند: (هنرمند اسلامی همواره در درون خود با همه قوا به امامت عقل نماز جماعت به پا می دارد آن وقت هر چه بگوید و هرچه بسازد می شود منزه و پاک و قابل استفاده،آنچه از عقل می آید انسان را عاقل می کند /از رحمت آمد و به رحمت روند باز/ آن صحنه و قطعه ای که پیام نداشته باشد می شود یک لاشه نمایشی و لاشه هم بد بوست آنکه شامه دارد بو می کشد و می فهمد که این سریال بد بوست این فیلم بد بوست این جشنواره و نمایش بد بوست اما آن یکی معطر است چون امام جماعتش عقل است.)
بنابراین عقل یا در جنود رحمان است یا در جنود شیطان آنکه عقلش در جنود رحمان است هر چه می سازد عقلانی و معطراست و دستگیر بشریت و او را به طهارت و تعالی می رساند عابد واقعی عقل است خیال و وهم که عابد نیستند. /العقل ما عبد به الرحمن/اما عقل خود بنیاد که در جنود شیطان لانه دارد هر چه بسازد به سود شیطان است این تئوری بشر امروز است که خیالش دستاویز شیطان شده و در زمین او بازی می کند.
از این روست که پیروان عقل معاش خیال می کنند با قرآن بر نیزه کردن و کِل کشیدن در عروسی خوبان می توانند پرده خیال و وهم لیبرال منشانه و غرب گرایانه خویش را براندازند تا مردم فریبی کنند.
معلوم نیست کی و کجا این دلقک هزار رنگ لیبرال دموکراسی لب و لوچه اینها را لیسیده و عشوه گری کرده که امروز فریاد واویلای ایمان گریزی و دین ستیزی جوانان را سرداده اند.
آیا این گریز و ستیز جوانانه که ایشان را نگران کرده سوغات هم آن هایی نیست که شما برایشان چراغ می زنید و نور پایین حرکت می کنید.
آری آنکه عقل قدسی را به بهانه واهی پس می زند و اشک تمساح می ریزد در جنود شیطان کلبه دارد چه بداند چه نداند! آنکه اندیشه اش را به عرصه می آورد خوب است که آن اندیشه را در آینه ی سیقلی عقل قدسی بازتاب دهد تا دستگیر باشد و رحمانی ، اگر نه زالو که بیکار ننشسته.