اخیراً در منظر عمومی افراد و گروههایی دیده میشود که یا اشتغال به دستفروشی و تکدیگری دارند و یا در زمره کودکانکار و یا معتادان متجاهر قرار میگیرند. در طبقهبندیهای اجتماعی، این شهروندان، در طبقه شهروندان کمتر برخوردار جامعه دستهبندی میشوند.
همچنین هستند افراد نیکسرشتی که با دیدن وضعیت زیست و زندگی این شهروندان این طبقه، بر اساس احساس وظیفهی انسانی و شرعی خود، بدواً دچار غم و اندوه و بعداً درصدد مساعدت و مشارکت در توانمندسازی این افراد میگردند.
نکتهی مهم در این موضوع، تنوع نیازهای ایشان است. مشاهده میشود برخی از شهروندان، کلیهی این افراد را متکدی قلمداد میکنند که این تلقی اشتباه است.
بدیهی است برای نقشآفرینی و مشارکت در حل هر مسئله، در ابتدا باید مسئلهی اصلی را شناخت و بر اساس آن برنامهریزی نمود.
هدف از این یادداشت، تبیین شرح وظائف نهادها، فرصتها و تهدیدهاست.
علاوه بر این با روشن شدن ابعاد مختلف مسئله و شرح وظائف هر یک از نهادهای مرتبط، میتوان با مطالبهگری و درخواست گزارش اقدامات صورت پذیرفته، از کم و کیف اجرای قانون مطلع و با نقش آفرینیاجتماعی و مطالبهگری، به بهبود وضع موجود و به سمت زیست با کیفیت بالاتر حرکت نمود.
در یک تقسیمبندی غیررسمی میتوان افراد این طبقهی اجتماعی را به گروههای معلولان و خانوادههای نیازمند حمایت، معتادان، مستمندان، فقرا، ایتام و کودکان کار، دست فروشان و متکدیان حرفهای تقسیم کردو
دستگاههای دولتی نیز بر اساس اهداف، شرح وظائف، قوانین و مقررات به سه دسته تقسیم میگردند:
نهادهای با برنامهی پیشگیری که اصلیترین نهاد آن سازمان بهزیستی است.
نهادهای با برنامههای حمایتی که اصلیترین نهاد آن کمیتهی امداد حضرت امام خمینی(ره)، ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و بنیاد مستضعفان است.
نهادهای قهری و سلبی که اصلیترین دستگاه آن، شهرداری و نیروی انتظامی است.
به نظر میرسد به جای تمرکز و مطالبهگری از نهادهای با شرح وظائف قهری و سلبی؛ باید به نهادهای با شرح وظائف و خدمات پیشگیری و حمایتی تمرکز کرد تا علاج واقعه، پیش از وقوع تدبیر شود.