منشا پیدایش بخشی از معضلات و مسائل اجتماعی امروز، به سبب تنگ نظری نسبت به مسائل اجتماعی است.
همه ما در زندگی بارها به افراد و گروه هایی برخورد کرده ایم که لاینقطع از دست زمانه، ناله و شکایت سر میدهند و زمین و زمان را به باد شماتت و ملالمت می گیرند و جملگی را به یک تیغ می رانند.
مخاطب این افراد، بیشتر کسانی هستند که سر و گردنی از نظر جایگاه،اعتبار ویا ثروت از او بالاتر هستند. کسانی که چنین انتقاداتی دارند معتقدند که اگر آن افراد صاحب موقعیت را از تارک اقبال بزیر آورند، خود خواهند توانست به جایشان بنشینند.
یکی از معضلات اساسی جامعه سیاسی و اجتماعی کاشان،همین خصیصه تنگ نظری است، که اگر این آفت از مشی و خط فکری برخی از افراد ،جریانات و گروه های سیاسی و حتی برخی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی زدوده شود، بسیاری از عقب ماندگی های امروز این خطه کهن رفع خواهد شد.
این بلای اخلاقی همیشه مانع از رسیدن کاشان به ارمانهای والای خود بوده است. به عنوان مثال؛روزگاری جریان به اصطلاح چپ و روزی جریان موسوم به راست، برای پایین کشیدن همشهری خود از منصب، لشکر کشی کرده است.
متاسفانه بر خلاف هم استانی های اصفهانی، در اکثر مواقع، منافع شخصی ،قبیله ایی و گروهی مان حاکم بر منافع شهرمان بوده است که ماحصل آن می شود حال امروز مان که بصورت ملموس بر روی در و دیوار شهر قابل مشاهده است.
بر همه افراد،جریانها و گروه های انقلابی و معتقد به نظام؛ واجب و ضروری است تا فارغ از همه نقدها و اختلافات و دیدگاه هایی که نسبت بهم دارند در این روز هابجای؛ علیه هم بودن، بخاطر ابادانی شهر و سعادت نسل آینده و سازنده کاشان؛ با هم باشیم.
تفکر،انسان را از سقوط نجات میدهد؛ آگاهی از زیر و بم جهان اطراف و تحلیل حوادث باعث میشود ما در مقابل تفکرات جدید بهت زده نشویم و با استدلال و خرد عمل کنیم. تعصب از گذشته پیوند دیرینهای با غرور داشته است.
بنبست فکری، شکلی از ذهن بسته، کوتاه و خود محور است که همه چیز را از دید محدود و کوچک خود میبیند باید چارچوبهای ذهنمان را باز کنیم و با روشنبینی عمل کنیم شاید بتوان گفت چهارچوبهای بسته ذهن،اعتماد بهنفس را میکشد و مانع از رسیدن به آرمانهایمان میشود.
«چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید»
چهارچوب های فکری ما را در دنیایی کوچک و در قالب ترسها و تفکرات منفی، محدود و اسیر میکنند. گرچه هرکسی در زندگی چشماندازهای منحصر به فرد خود را دارد. ولی نباید اجازه دهیم افکار قدیمی و بسته، ما را از قطار زندگی باز دارند، به بیانی روشنتر، در دایره بسته افکار کهنه اسیر و گرفتار نشویم. پیشرفت در گرو فکری باز و بدون تنگ نظری است.
هر که پندارد وجودی برتر است
راه او از راه دیگر بهتر است
درد ما کج فهمی ما هست و بس
جای همکاری همه گَشتیم حریف
گر شجاعیم؛نفس سرکش را کُشیم
انکه بی تقواست چون باشد نظیف؟؟؟
وسلام........